سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مرور ادبیات عرب (خصوصا برای طلاب)

یکی از دروس مهم و اساسی علوم دینی، ادبیات عرب است (البته متناسب با ادبیات زمان قرآن و احادیث). برای کسانی که اکنون مشغول خواندن این دروس‌اند پیشنهاد می‌کنم به جزوه «روش تحصیل کاربردی در حوزه‌های علمیه» مراجعه فرمایند و تلاش کنند، تا جایی که امکان دارد، به آن برنامه عمل کنند. (این جزوه را به پیوست تقدیم می‌کنم)

اما برخی از دوستان (که سابقا ادبیات عرب خوانده‌اند) می‌خواهند یک دوره ادبیات عرب را مرور و ضعف‌های احتمالی خود را جبران کنند یا تمرین جدیدی انجام دهند. یکی از پیشنهادها به این دسته از دوستان این است که متن کتاب #الفیه (از ابن مالک) را با این روش بخوانند:

1. مراجعه به لغتنامه‌ها برای یافتن معنای هر واژه‌ای که برایشان مبهم است

(با اولویت یک لغتنامه عربی به فارسی، المعجم الوسیط، اقرب الموارد، المصباح المنیر و به تدریج سایر لغات)

2. تجزیه و ترکیب کامل ابیات شعر الفیه

(پس از آنکه خودشان تجزیه و ترکیب کردند، برای #ارزیابی و #اصلاح و #تکمیل کارشان به کتب تجزیه و ترکیب موجود الفیه مراجعه کنند.)

3. خواندنِ #صحیح (یعنی بدون غلط) و #روان (یعنی بی‌وقفه) و #موزون (یعنی با تشخیص وزن درست) اشعار الفیه، به همراه ضبط کردن صدای خواندن خودشان.

(این کار در تقویت متن‌خوانی، بسیار مؤثر است)

4. نوشتن یک شرح مناسب با زبان و بیان خود، به گونه‌ای که منعکس کننده دو مطلب باشد:

اول: قاعده‌ای که هر قسمت از الفیه بیان می‌کند، با تمام قیود موجود در آن،

دوم: مثالی برای آن قاعده.

(الفیه در موارد زیادی قاعده را در قالب مثال آورده است، و گاهی هم ممکن است قاعده را بگوید ولی مثالی برای آن ذکر نکند. اما شرح ما باید مشتمل بر هر دو بخش باشد. همچنین گاهی الفیه، اصل قاعده را آورده ولی قیود آن را ذکر نمی‌کند. در این مرحله، برای تکمیل هر دو نقص، بهتر یا لازم است به یکی از شروح الفیه مراجعه شود، اما همچنان تمرکز اصلی باید بر روی الفیه باشد.)

لازم است خروجی مراحل 3 و 4 به یکی از اساتید فن عَرضه شود تا حاصل زحمات طلبه را ارزیابی و تصحیح و احیانا تکمیل کند.

اما اگر یکی از #اساتید معظم ادبیات عرب، یک دوره «الفیه» را با همین ملاحظات تدریس و ضبط کند و در اختیار عموم طلاب و علاقه‌مندان قرار دهد، نیاز کمتری به پیدا کردن استاد حضوری خواهد بود. 

این روش، هم برای یادآوری قواعد نحوی و صرفی و تکمیل آنها مفید است و هم برای تمرین و تطبیق قواعد در یک متن (خصوصا که الفیه، متن سختی حساب می‌شود و اگر کسی آن را حل کند، حل متون دیگر برای او آسان‌تر خواهد بود)

ایتا: https://eitaa.com/anbaz60

تلگرام: https://t.me/anbaz60

وبلاگ: http://sdinparasti60.parsiblog.com/


ظهور قرآنیِ حضرت مهدی

«وَ رَوَى جَابِرٌ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ ع ضَرَبَ فَسَاطِیطَ لِمَنْ یُعَلِّمُ النَّاسَ الْقُرْآنَ عَلَى مَا أَنْزَلَ اللهُ جَلَّ جَلَالُهُ فَأَصْعَبُ مَا یَکُونُ عَلَى مَنْ حَفِظَهُ الْیَوْمَ لِأَنَّهُ یُخَالِفُ فِیهِ التَّأْلِیفَ؛ آنگاه که قائم آل محمد (صلوات الله علیه و آله) قیام و ظهور کند، خیمه‌هایی بر پا می‌کند تا عده‌ای، قرآن را آنگونه به مردم بیاموزند که خدای بزرگ نازل کرده است. پس آن روز، یادگرفتن قرآن به این شیوه، بر کسانی که قرآن را در این روزگار آموخته‌اند، سخت‌تر خواهد بود؛ زیرا قرآن با شیوه‌ای که خدا فرستاده، بر خلاف چیزی است که ایشان با آن انس گرفته‌اند.»(1)

توضیح:

درباره اینکه خدای حکیم قرآن را چگونه نازل کرده و چرا آموزش قرآن در دوره ظهور #امام_عصر (علیه السلام) «مخالف تألیف» است بحث‌های زیادی میان #حدیث‌شناسان و #قرآن‌پژوهان درگرفته‌. شاید مهم‌ترین و روشن‌ترین معنا چنین باشد:
خداوند قرآن را به ترتیبی سازنده و حکیمانه(2) و همراه با #تفسیر_وحیانی(3) بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نازل کرد تا نقش مربی‌گری ایشان بر پایه‌ی این بیانات(4) و آن ترتیب(5) شکل گیرد، که مهم‌ترین سند نگه‌دارنده‌ی این حکمت‌ها، مصحف امیرمؤمنان(علیه السلام) بود. اما پس از رحلت پیامبر(ص) این گنجینه‌ی بی‌بدیل، از دایره‌ی معارف اسلامی حذف یا کاسته شد و به همین علت امروزه آنگونه که باید و شاید از قرآن بهره نمی‌بریم، جز اندکی. در واقع یکی از کارکردهای مهم آن چشمه‌ی جوشان این بود که بشر در هر مقطعی از زندگی خود دریابد، راهکار قرآن برای برون‌رفت از مشکلات خود و دست‌یابی به مراتب بالاتر #رشد چیست؛ حقیقتی که در روایات اهل بیت (علیهم السلام) بیان شده و به ما رسیده(6) ولی هنوز به شکل بایسته‌ای جزء فرهنگ علمی و عملی مسلمانان قرار نگرفته است.

بر اساس ادله‌ی دینی (همچون روایت مذکور) انتظار می‌رود، پس از ظهورِ سلاله‌ی #شریک_قرآن(7) و بقیّت الله(8) معارف قرآنی در بالاترین سطح ممکن وارد متن زندگی بشر شود؛ چه اینکه آن حضرت حکمت بالغه‌ی الهی است و معلمانی را تربیت خواهد کرد که بتوانند حامل این فقه حکیمانه و رشدآفرین باشند و به دیگران بیاموزند.

الهی که همگی توفیق زندگی قرآنی در پرتو تعالیم و حمایت‌های حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) داشته باشیم؛ چه پیش از ظهور و چه پس از آن.

——

پی‌نوشت‌ها:

(1) شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 386

(2) کتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ خَبیرٍ (هود 1)

(3) و لا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلاَّ جِئْناکَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسیراً (فرقان 33)

(4) ... وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (نحل 44)

(5) و قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى‏ مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزیلاً (اسراء 106)

(6) حدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مَنْصُورٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ هَذِهِ الرِّوَایَةِ مَا مِنْ آیَةٍ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ وَ مَا فِیهِ حَرْفٌ إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ یَطْلُعُ مَا یَعْنِی بِقَوْلِهِ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ قَالَ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ هُوَ تَأْوِیلُهَا مِنْهُ مَا قَدْ مَضَى وَ مِنْهُ مَا لَمْ یَجِئْ یَجْرِی کَمَا تَجْرِی الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ کُلَّمَا جَاءَ فِیهِ تَأْوِیلُ شَیْ‏ءٍ مِنْهُ یَکُونُ عَلَى الْأَمْوَاتِ کَمَا یَکُونُ عَلَى الْأَحْیَاءِ کَمَا قَالَ اللهُ تَعَالَى وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ.

(محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج 1، ص 203، حدیث 2)

(7) در زیارتنامه‌ی سید الشهداء (علیه السلام)، از جمله در شب #نیمه_شعبان، چنین وارد شده است: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَرِیکَ الْقُرْآنِ» (المزار الکبیر، (لابن المشهدی)، ص 426)

همچنین در زیارت امام عصر (ع) موسوم به زیارت آل یاسین آمده است: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا تَالِیَ کِتَابِ اللهِ وَ تَرْجُمَانَهُ» (الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏ 2، ص 493)

(8) احادیث، «بَقِیَّتُ اللهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ...» در آیه 86 سوره هود به اهل بیت (علیهم السلام) تفسیر شده است که به گستره‌ی معنایی و مصداقی آیه توجه می‌دهند. (ر.ک. الکافی، ج 1، ص 471، حدیث 5، کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 331)

#نیمه_شعبان

#میلاد_امام_زمان

https://eitaa.com/anbaz60/417


وحدت حوزه و دانشگاه

1. روشن است که با تبریک گفتن روز وحدت حوزه و دانشگاه یا عرض تبریک هفته وحدت، این روزها و هفته‌ها و عمرها، بابرکت نمی‌شوند. چند مشکل جدی پیش روی وحدت حوزه و دانشگاه است که نیازمند تدبیر اساسی است:

1.1. ابهام مفهومی:

تا زمانی که وجه تمایز حوزه و دانشگاه و بنگاه و ... معلوم نشود، تلاش برای وحدت، حرکتی بدون واقع‌بینی و بدون نتیجه مطلوب خواهد بود. توجه به ریشه‌های تاریخی شکل‌گیری این دو نهاد، خصوصا حوزه‌های علمیه، و نیز توجه به نقاط اشتراک اصلی یا فرعی آنها، بیان‌گر این ابهام است. به عنوان مثال، با این سؤالات مواجهیم:

آیا رشته‌های الهیاتی دانشگاهی، هویتی متفاوت از حوزه‌های علمیه دارند؟

آیا پرداختن به علومی مثل ریاضیات و هیئت و نجوم و حتی علوم انسانی، خارج از قلمرو هویت اصلی طلبگی است؟

مشکل مهم‌تر در باب مفهوم‌شناسی، ابهام معنای #وحدت است؛(1) مثلا:

آیا می‌خواهیم به جای دو نهاد علمی، یک نهاد داشته باشیم؟

آیا می‌خواهیم با حفظ تمایز دو نهاد، وظایف مشترکی بر عهده هر دو بگذاریم؟

آیا مراد از وحدت، همکاری علمی دو نهاد (با حفظ تمایز وظایف آنها) است؟

آیا منظور از وحدت، انس بیشتر دانشجویان و اساتید دانشگاه با طلاب و روحانیان و اساتید حوزه است؟

آیا مراد این است که حوزویان حضور بیشتری در محیط‌های دانشگاهی داشته باشند و یا بالعکس؟

یا چه مراد دیگری در گوشه ذهن مدعیان این وحدت است؟

به نظر می‌رسد شفاف‌سازی این مطالب توسط متولیان امر، گامی رو به جلو است.

1.2. مبنازدگی:

یکی از مشکلات فراگیر (خصوصا در میان اندیشمندان حوزوی)، اشتغال به مباحث نظری محضی است که نتیجه‌اش  (با تمام اهمیت و اولویتی که دارد) گره‌گشایی در میدان عمل نیست.

1.3. خطای معرفتی بشر:

به تجربه می‌یابیم که رسیدن آحاد بشر #غیر_معصوم به نقطه وحدت کامل، محال یا نزدیک به محال است؛ حتی در تعریف و مفهوم‌شناسی. لذا دل‌بستن به اتفاقی مهم در روابط کلان اجتماعی در این زمینه (و امثالش) می‌تواند ما را از انجام وظایف دقیق خودمان غافل کند.

1.4. #مشکلات_اداری:

در این میان، آشفته‌بازار ابلاغ گزارش‌های روتین برای دریافت مزایای مالی و ...، یکی از مهم‌ترین موانع تحقق یک وحدت مطلوب است (البته بر فرض اینکه اصلا چنین چیزی باشد).

2. راه حل چیست؟

در این میدان هفتادرنگ، باید همه ما به اندازه #وسع خودمان، همواره به دو کار اشتغال داشته باشیم و هرگز از این دو فارغ نشویم:

الف. بازنگری در نقش فردی و اجتماعی و در باورها و رفتارهای خود:

کسی که #حقیقتا همه شؤون خود را قابل نقد و ارزیابی بداند، در مواجهه با نظرات جدید، همواره رشد می‌کند و در چنگال رکود و خمودگی گرفتار نمی‌آید.

ب. بازتعریف مناسبات اجتماعی با دیگران، اعم از موافق و مخالف:

کسی که نقش خود در جامعه را بدون لحاظ #روابط_میان‌فردی و #روابط_کلان_اجتماعی تعریف می‌کند، عملا محرومیت دو طرفی (میان خود و دیگران) افزوده، در بن‌بست‌های پرپیچ‌وخم جامعه، اسیر و سرگردان می‌شود.

این دو فعالیت مستمر و حقیقی (نه #تصنعی) دو بال یک حرکت معقول و واقع‌بینانه‌اند که به آینده‌ای روشن‌تر نوید می‌دهند، هر چند به صورت محدود.

-----

پی‌نوشت:

(1) در باب وحدت و اختلاف در موارد زیر هم کم و بیش خلأ مفهوم‌شناسی دقیق و سایر آفات ملموس است:

* وحدت و اختلاف طیف‌های مختلف حوزوی با هم،

* #وحدت_شیعه_و_سنی و شرایع و مکاتب مختلف،

* وحدت نظرهای متفاوت #سیاسی و اجتماعی و اخلاقی و...


#روز_وحدت_حوزه_و_دانشگاه

#شهید_مفتح

کانال ایتا: https://eitaa.com/anbaz60/241


سعدی زمان

#سعدی_زمان

پیشتاز مرثیه سرایی مستند در نوحه آذربایجان

نگاهی گذرا به زندگی و آثار حسین سعدی زمان

محمد طاهری خسروشاهی

3 مهر 1396

https://www.alef.ir/news/3960703065.html

نوحه‌سرایی در آذربایجان از جایگاه ویژه‌ای در تاریخ مرثیه‌سرایی ایران برخوردار است. از اواسط سده دوازدهم هجری که آخوند ملا محمدحسین مراغه‌ای متخلّص به دخیل، ادبیات نوحه ترکی را به حالتی مدوّن و نظام­مند درآورد، کسانی چون سیدعظیم شیروانی، میرزا محمدتقی قُمری دربندی، ذلیل تبریزی، دلریش، روفه‌گر، حقیر، ابوالحسن راجی تبریزی و... تداوم‌بخش سلسله نوحه‌سرایی در آذربایجان بودند.

در سده اخیر یکی از مرثیه‌پردازان توانای تبریز که در روند نوحه‌سرایی نقش مؤثری داشته، مرحوم استاد سیدرضا حسینی متخلّص به «سعدی زمان» می‌باشد که علی‌رغم شهرت بسیار در میان نوحه‌خوانان و مرثیه‌پردازان، تا کنون در بررسی نقش چشمگیر وی اقدامی صورت نگرفته است.

شادروان حسینی سعدی زمان در گسترش نوحه ترکی جایگاه برجسته‌ای دارد به گونه‌ای که بسیاری از شاعران مرثیه‌پرداز و معاصر آذربایجان که اینک دوران کهولت عمر را می‌گذرانند، تشخّص سبکی نوحه‌های عاشورایی خود را مدیون آن شاعر بزرگ هستند و به اصطلاح دنباله‌رو سبکی هستند که حسینی سعدی زمان پی افکنده است.

نگارنده معتقد است مهمترین ویژگی نوحه‌های حسینی سعدی زمان «مستند سرایی» اوست. پیش از حسینی سعدی زمان، در ادبیات مرثیه‌سرایی آذربایجان، تکیه بر مقاتل سیدالشهداء و منابع موثق عاشورایی چندان مورد توجه نبود. به همین دلیل در نوحه‌های این دیار در برخی موارد گاه با اشعار سست و ضعیف که پشتوانه روایی محکم و مستندی ندارند، مواجه می‌شویم که متاسفانه گاه در مواردی مورد استفاده مداحان این خطه نیز قرار می‌گیرد.

در این میان استاد حسینی سعدی زمان به عنوان پیشتاز شاعران نوحه‌سرای آذربایجان، اقدام به بنیاد «نهضت پیرایش تحریفات از نوحه‌ها و مرثیه‌ها» نموده، ادبیات نوحه آذربایجان را در این منطقه وارد مرحله جدیدی کرده­است.

حسینی سعدی زمان با توجه به تحصیلات عالیه حوزوی و دینی، آشنایی گسترده‌ای با کتب مقتل داشت و این اطلاعات موثق را با ذوق شاعرانه خدادادی پیوند زده، شاهکارهای بی‌بدیلی آفریده است.

استاد حسینی سعدی زمان به عنوان «پیرایشگر تحریفات در نوحه آذربایجان»، غالباً اشعار خود را با نوعی تغزّل آغاز می‌کند و پس از بیان چند بیت در توصیف عشق، به شرح مصائب حضرت سیدالشهداء می‌پردازد.

بهره‌گیری از دقایق لطیف شعری و آرایه‌های ادبی همچون جناس، ایهام، لف و نشر، تلمیح و... در اشعار حسینی سعدی زمان به طور چشمگیر مشاهده می‌شود؛ اگر چه به نظر نگارنده، دیگر شاعر همشهری او یعنی مرحوم «#ذهنی‌زاده_تبریزی» در این خصیصه، بر حسینی سعدی زمان «تقدّمِ فضل» دارد.

از دیگر ویژگی‌های نوحه‌های سعدی زمان می‌توان به تشخص ویژه سبکی او اشاره کرد. این تشخص سبکی، از رهگذر پیوند مفاهیم حماسی حادثه کربلا و شیوه بیان عاطفی و تصویری به وجود می‌آید. یعنی شاعر صحنه‌های حماسی کربلا را با تأویلاتی از مصائب آن ماجرا درهم آمیخته، دست آخر با بهره‌گیری از ذوق ادبی سرشار، شاهکار می‌آفریند:

علی اکبر نئجه لیلا، سنون تک گلدن آیریلسون
جفای خاریله مشکلدی گل، بلبل دن آیریلسون

گؤزوم یاشی آخار دریا کیمی دایم بو سوداده
سینیق کشتی کیمی جسمیم قالوب ذخّار دریاده

وصالون بیر سینیق فُلکه، علی ساحلدی دنیاده
یتوبدور ساحله ایندی، نئجه ساحلدن آیریلسون

ترجمه [آزاد]:
علی اکبر! جدایی از تو برای مادرت لیلا سخت است.

بلبل، رنج خار را به جان می‌خرد و از گل جدا نمی شود.

اشک هایم بسان دریا از دیدگانم جاری است

و جسمم همانند کشتیِ شکسته در میان طوفانها در حرکت است.

[وصال تو برای من، رسیدن کشتی شکسته به ساحل است

اکنون چگونه از ساحل جدا شوم؟]

مرحوم حسینی سعدی زمان، غالباً در هامش کتاب‌های مرثیه خود، مآخذ و منابع مورد استفاده‌اش را ثبت می‌کرد و این از ویژگی‌هایی بود که بعد از حسینی، برخی از شاگردان مکتب شعری‌اش آن را تداوم بخشیدند.

متاسفانه اینک «ذکر منابع» در آثار شاعران نوحه‌پرداز، کمتر مشاهده می‌شود.

گویا مرحوم سعدی زمان بر آن بوده که گزیده‌ای از کلمات قصار ائمه اطهار(ع) را با ذکر منابع آنها به نظم آورد، اما بیماری مانع از این امر شده است.

 

زندگی نامه

سیدرضا حسینی (سعدی زمان) در سال 1289 شمسی در  محله قدیمی منجم تبریز به دنیا آمد. او پس از اتمام  تحصیلات مقدماتی در حوزه طالبیه تبریز، به فراگیری ادبیات عربی، فارسی و علوم و معارف اسلامی پرداخت و همزمان در اداره ثبت اسناد تبریز مشغول به کار شد. از همان عنفوان جوانی، به حلقه تدریس استادان دینی راه یافت و در تاریخ، منطق، کلام، علم معانی و بیان و لغت مطالعات گسترده‌ای به عمل آورد.

نخستین بارقه‌های شاعری از 14 سالگی در وی دیده شد و با انتشار نخستین اثرش تحت عنوان «کَنزالحسینی» اعجاب هم‌عصران را برانگیخت.

حسینی سعدی زمان در عین برخورداری از طبعی لطیف و ذوقی سرشار، هرگز زبان به مدح کسان نیالود و تنها در رثای سالار شهیدان شعر گفت:

نه بهر پول به هر پست‌فطرتی مداح
نه در حضور کسی، خاک آستانم من
بر آن سرم که نباشم رهین منت خلق
بر آنچه دوست رضا شد، «رضا» بر آنم من
به دل محبت سلطان دین، علی دارم
غلام شاه جهان، «سعدی زمانم» من

این شاعر نوحه‌سرای آذربایجان، سرانجام پس از سال‌ها تحمل بیماری، شامگاه روز یکشنبه 15 تیرماه 1365 برابر 28 شوال 1406 قمری در تهران درگذشت و در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی مدفون شد.

 

آثار سعدی زمان:

1. کنزالحسینی: این کتاب نخستین اثر شاعر است. پس از چاپ و انتشار این اثر بود که سواد شعر سعدی زمان دست به دست گشت و نام او بر سر زبان‌ها افتاد. این کتاب در دو مجلّد منتشر و بارها تجدید چاپ شده است.

2. چهارده معصوم حسینی: شاعر در این اثر، زندگی‌نامه و شرح حیات ائمه اطهار(ع) را با استناد به کتب معتبر روایی و به نقل از منابع اهل تسنّن و تشیّع به نظم کشیده است.

این اثر از لحاظ جامعیت و نیز استناد به آثار مهم تاریخ اسلام، یکی از مهم‌ترین کتاب‌های مرثیه‌سرایی در آذربایجان به شمار می‌رود.

3. لمعات حسینی: این اثر اگر چه گزیده‌ای از آثار فارسی و ترکی سعدی زمان است، لیکن عمدتاً اشعار فارسی شاعر را در بردارد. بخش عمده‌ای از آثار حسینی  در این کتاب، تضمینی از سعدی، جامی، وصال شیرازی و... می‌باشد.

4. نجو­م درخشان: این اثر در دو جلد منتشر شده و منحصرا آثار فارسی حسینی را دربردارد. بسیاری از غزلیات حسینی در این اثر نیز، متاثر از سعدی و حافظ است.

5. آثار الحسینی: در اواخر عمر شاعر و در دو جلد منتشر شده است.

6. بهترین اشعار در مناقب آل اطهار: این اثر دربرگیرنده گزیده‌ای از اشعار شاعران مرثیه‌پرداز آذربایجان است که به اهتمام استاد سعدی زمان گزینش شده و به چاپ رسیده است.

7. بهار بی‌خزان: بسیاری از نوحه‌های جانسوز و معروف استاد سعدی زمان در این اثر وزین به چاپ رسیده و تبلور دهنده مقام والای شاعری او شده است.

سخن را با گرامیداشت مقام والای حسینی سعدی زمان و با بیان چند بیتی از اشعار او که زبانحال حضرت صاحب الزمان(عج) در سوگ جد بزرگوارش امام حسین(ع) است، به پایان می‌برم.


گئجه گوندوز حسینه حضرت صاحب زمان آغلار
بو نوعیله ائدر نُدبه، گلر فریاده قان آغلار


فلک تأخیره سالدی اولمادیم دنیاده یا جدّا
گلیدیم تک قالان وقته، سنه امداده یا جدّا

گئچیدیم شوقیله باشدان، ائدیدیم جانیمی قربان
جهاد ایلوب باتیدیم قانیمه دعواده یا جدّا

دیار کربلاده اولمادیم بو فیضه من نایل
اونا قیلّام عوض، گَلّم اولنجه داده یا جدّا...

"حسینی"، یا حسین دلتنگ اولوب طعن و شماتتدن
اماندور قیل توجه، وئر صله دنیاده یا جدّا

ترجمه:
امام عصر(عج) شب و روز برای جدش حسین(ع) گریه می‌کند و این چنین خطاب به جد بزرگوارش به فغان و فریاد می‌آید: یا حسین! افسوس که حیات من در زمان تو نبود تا در آن هنگام که در معرکه کربلا تنها ماندی به کمک تو بیایم. در آن روز از سر و جان می‌گذشتم و در راه تو در خون خویش غوطه‌ور می‌شدم.
اگر چه در کربلا نبودم تا تو را مساعدت کنم، اینک با فریاد و ناله، از قیام خونین تو حمایت می‌کنم...
یا حسین، "حسینی سعدی زمان" از طعنه اغیار به تنگ آمده است. تو را سوگند می‌دهم که پاداشی درخور در این دنیا به او عطا کن.


روش تشخیص مجتهد اعلم

مقدمه:

#تقلید یعنی پیروی کردن از نظرات تخصصی شخصی که علوم دینی را آموخته و وظیفه عملی انسان را بر اساس منابع دینی (قرآن و سنت) تشخیص می‌دهد.

شخصی که صلاحیت علمی چنین تشخیصی را دارد #مجتهد است و حتی اگر یک نفر از او پیروی کند، وی دارای عنوان #مرجع_تقلید می‌شود، یعنی کسی که برای تقلید (پیروی) به او مراجعه می‌شود.

یکی از شروط مرجع تقلید شدن، این است که از مجتهدهای دیگر، #اعلم و داناتر باشد، یعنی بهتر از مجتهدان دیگر بتواند #احکام_شرعی را از #آیات_قرآن_کریم و #احادیث_اهل_بیت (علیهم السلام) دریابد.


القصه:

استاد بزرگوار، حجت الاسلام علی فاضلی هیدجی از پدر بزرگوارشان، حجت الاسلام شیخ فضائل فاضلی (رحمت الله علیه) نقل می‌فرمودند:

پس از رحلت آیت الله #سید_ابوالحسن_اصفهانی (رحمة الله علیه) (1) به مردم گفتم از مرحوم آیت الله #سید_محسن_حکیم (2) تقلید کنند.

پس از مدتی به نجف سفر کردم و در صحبتی که با دوستان فاضلم داشتم، آنها گفتند «اعلم بودنِ #آیت_الله_خوئی (رحمة الله علیه) (3) شیوع بیشتری دارد، و یک علامتش درس پرجمعیت‌تر ایشان است. پس باید ایشان را معرفی می‌کردی».

نگران شدم و نهایتا خدمت مرحوم آیت الله سید محمد روحانی (4) رسیدم و ماجرا را گفتم. ایشان فرمودند: «برای تشخیص اعلمیت نه شلوغی درس کافی است، نه بیان خوش، و نه کتاب‌های علمی افراد. ملاک اصلی (و بلکه منحصر)، قوت شخص در مباحثه علمی است و از این جهت، نمی‌توان گفت آیت الله خوئی، قوی‌تر از آیت الله حکیم است. پس تقلید از هر دو درست است».

--------

پی‌نوشت:

1. سید ابوالحسن موسوی مدیسه‌ای اصفهانی (1284–1365 ه‍.ق) از مراجع تقلید بزرگ شیعه امامیه بود. وی بعد از درگذشت حسین نائینی، مرجعیت عامه شیعه را بر عهده گرفت و شاگردان زیادی پرورش داد.

2. پس از درگذشت میرزا محمدحسین نائینی (1315 ش)، برخی مقلدان او به سید محسن حکیم رجوع کردند و پس از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی (1325ش)، مرجعیت او تثبیت شد. سید محسن حکیم پس از درگذشت سید حسین طباطبایی بروجردی در سال 1340ش، در جایگاه مؤثرترین مرجع شیعه قرار گرفت. (ویکی پدیا)

3. آیت الله سید ابوالقاسم موسوی خویی (1278-1371 ه.ق) فقیه، اصولی، مفسر قرآن، متکلم، محقق علم رجال و مرجع تقلید شیعه امامیه بود و استاد اکثر مراجع تقلید شیعی کنونی به‌شمار می‌رود، به‌گونه‌ای که بین فقها و مراجع تقلید شیعه از او با عنوان (استاذُ الفقهاء و المجتهدین) یاد می‌شود. برخی از شاگردانش او را فقیه اعلم عصر غیبت تا کنون در مذهب تشیع می‌دانند.

پس از رحلت آیت الله سید محسن حکیم در سال 1349 خورشیدی او مرجع بیشتر شیعیان جهان شد و حوزه‌های علمیه فراوانی تأسیس کرد و کمک‌های بشردوستانه بسیاری را به مردم خاورمیانه و جنوب آسیا فرستاد.

4. آیت الله سید محمد روحانی (رحمة الله علیه) از برترین شاگردان آیت الله خوئی بود. هم نوشتارهای بسیار ارزشمندی از ایشان باقی مانده و هم شاگردان توانمندی تربیت کرده است.