آیا امام سجاد (علیه السلام) در مصیبت پدرشان سر به دیوار زدند؟


برخی از طرفداران #قمه_زنی مطلب زیر را به عنوان دلیلی بر جایز یا مستحب بودن این کار ذکر می کنند:

قال الراوی: لما سمع علی بن الحسین علیه السّلام سقوط الرأس فی حجر الجاریة الحسناء، قام على طوله و نطح‏ جدار البیت‏ بوجهه. فکسر أنفه و شجّ رأسه و سال دمه على صدره، و خرّ مغشیا علیه من شدة الحزن و البکاء.

قطعا نمی توان به چنین نقلی اعتماد کرد؛ اما چرا؟

1. منبع این حدیث، «دار السلام» مرحوم #محدث_نوری است. درباره‌ی این منبع چند مطلب لازم به تذکر است:
1.1. خود محدث نوری از نظر فن حدیث، جامع‌نویس است نه صحیح‌نویس؛ یعنی کتب او را نمی‌توان به عنوان منبع صحیح شمرد و اساسا خود ایشان هم در بعضی از آثارشان صرفا قصد جمع‌آوری نقل‌ها را داشتند، نه نقل احادیث صحیح.
2.2. ویژگی دیگر آثار ایشان، متأخر بودن است. در نقل‌های مربوط به حوادث تاریخی، منابع به متقدم و متأخر تقسیم می‌شوند. اگر یک مطلب در کتب متأخر (به خصوص بعد از دوره صفویه) باشد و اثری از آن در کتب متقدم نباشد، هیچ فقیهی به آن اعتماد نمی‌کند و آن را ملاک عمل نمی‌داند.
2.3. ایشان حدیث را از «بعض المجامیع للمتأخرین» نقل می‌کند:
2.3.1. بنابراین ایشان نامی از منبع اصلی نمی‌آورند و معلوم نیست اگر نام آن کتاب فاش می‌شد، دین‌شناسان، آن را معتبر می‌دانستند یا نه. بلکه به احتمال زیاد اگر منبع ایشان کتاب معتبری بود، نامش را ذکر می‌کردند تا به آن اعتماد شود؛ همانگونه که سیره تمام علما و عاقلان همین است.
2.3.2. اشکال متأخر بودن و جامع بودن (به جای صحیح بودن) منبع تاریخی (که درباره آثار خود محدث نوری بیان شد) درباره این منبع نیز وارد است.
2.4. دو شاهد دیگر بر عدم اعتبار سندی این نقل:
2.4.1. این مطلب در هیچ کدام از کتب حدیثی شیعی و سنی مورد عنایت اهل علم وجود ندارد. با جستجوی ساده‌ای در نرم‌افزارهای حدیثی می‌توان صحت این ادعا را ارزیابی کرد.
2.4.2. علاوه بر منابع حدیثی، حتی هیچ منبع تاریخی مورد قبولی چنین نقلی را ذکر نکرده است. با جستجو در نرم‌افزار «حدیث اهل بیت» (وابسته به دار الحدیث) که مشتمل بر کتاب ارزشمند «موسوعة الامام الحسین (ع)» است، متوجه می‌شویم که حتی چنین منبعی هم آن را نقل نکرده؛ در حالی که در پی جمع‌آوری تمام مطالب مربوط به امام حسین (ع) است (حتی اگر نسبتا قابل اعتماد باشد).

با توجه به این مطالب، این نقل از نظر شرعی، هیچ حجیت و اعتباری ندارد.

3. نقل مذکور دارای ویژگی‌هایی است که اعتماد انسان را به صحت آن سلب می‌کند و احتمال جعلی بودن آن را تقویت می‌کند. مانند آنکه یک نفر علنًا حضرت زهرا را پس از رحلتش ببیند که موهایش آشکار است و در مصیبت پسرش، پدرش را می‌خواند! آن هم با این وصف که «زن جوان زیبایی» را دیده!!! آیا این عزادارن محترم (که قاعدتا رویکردی سنتی به دین‌شناسی دارند) این تعابیر را در شأن اهل بیت (علیهم السلام) می‌دانند؟

همچنین نقل می کند وقتی امام سجاد ع به هوش آمد، فریادی زد که اهل شهر آن را شنیدند.

هر چند وقوع چنین حوادثی در شرائط خاص و به خودی خود، ممکن است، اما با توجه به استبعاد عمومی، باور به آنها نیازمند دلائل محکمی است که در اینجا وجود ندارد و معمولا علمای دین، چنین تعابیری را به قصه‌پردازی شبیه‌تر می‌دانند تا #تاریخ.

4. توجه به حدیث مهمی از سید الشهدا (ع) می‌تواند در تضعیف جدی‌تر این نقل کمک کند. سید بن طاووس در لهوف نقل می‌کند که شب عاشورا حضرت زینب (س) بر صورتش زد و فریاد برآورد ولی امام حسین ع به ایشان فرمود:
«مَهلًا! لا تُشمِتِی القَومَ بِنا؛ آرام باش! شماتت مردم را بر ما برانگیخته مکن!»
آیا روا است که بگوییم یک امام معصوم چنین رفتاری را از یک غیر معصوم (به عصمت کبرا) موجب شماتت مردم و کاری ناشایست شمرده، ولی امام معصوم دیگری کاری شدیدتر از آن را انجام داده است؟!

جمع‌بندی:

با توجه به مجموع مطالب، قطعا چنین نقلی را نمی‌توان یک #حدیث_معتبر دانست و بر اساس آن به فتوا و نظر شارع مقدس رسید.

امیدوارم همه ما به دنبال وظایف حقیقی خود و رضای خدا باشیم و سلیقه‌های ذوقی و شخصی خود را بر دین تحمیل نکنیم!

@anbaz1360
@sajjaddinparastiesaaleh