ملاکهای تقریب (وحدت در اختلاف و اختلاف در وحدت)
وحدت در اختلاف و اختلاف در وحدت
در بین مسلمانان، طرفدار واقعی وحدت بین شیعیان و اهل سنت بسیار کم است. معمولا کسانی که بیشتر به وحدت دعوت میکنند، ناخواسته، بیشتر بر تنور اختلاف با مخالفان این نظر خود میدمند (حتی اگر در مسائل بنیادیتری با آنها هماندیشه باشند). یکی از شواهد این ادعا آن است که هر کدام از موافقان و مخالفانِ «وحدت» روزبهروز، ابعاد و دلایل بیشتری برای اثبات سخن خود و در نتیجه، رد سخن دیگری ارائه میکنند.
هم در میان مخالفان وحدت بین مذاهب اسلامی و هم در بین موافقانش، مطالب و مواضع درست و نادرست و مبهم و شفاف یافت میشود. در این میان برگ برنده در دست کسی خواهد بود که ناظر به سخن مخالفانش سخن بگوید؛ به گونهای که طرح پیشنهادی او درباره وحدت یا برائت، از عهده اشکالات مطرح شده برآید.
با این توجه، در صورتی میتوان به بهتر شدن این وضعیت، امیدوارتر بود که برخورد با این مسئله، علمیتر و اخلاقیتر باشد و الّا حتی دفاع از وحدت، سودی جز ایجاد اختلاف درباره وحدت نخواهد داشت.
ملاکهای تقریب:
بر اساس منطق قرآن و اهل بیت (که کاملا عقلانی است) دست کم سه ملاک مهم در زیست اجتماعی وجود دارد که هر سه میتوانند پایههایی محکم برای تقریب باشند:
1. حقمداری:
باید پذیرای سخن حق و موضع و فعالیت حقمدار باشیم و با آن همراهی کنیم؛ حتی اگر آن سخن را سرسختترین دشمن بگوید و حتی اگر پذیرفتن آن حق، با رفتارها و افکار گذشتهی خود ما ناسازگار باشد.
2. ظلمستیزی:
باید در مقابل ظلم، با بهترین و مؤثرترین روشها بایستیم؛ حتی اگر ظالم، مواضعِ حقبهجانبی بگیرد یا در بسیاری از مواضعش با ما همفکر و همعقیده باشد و حتی اگر همین رفتار ظالمانهاش نیز ناشی از حقطلبی باشد.
تبصره: البته مواجهه با ظلم، شکلهای گوناگونی دارد و در جنگ مسلحانه خلاصه نمیشود.
3. پرهیز از ناامنی:
باید تلاش کنیم که امنیت اجتماعی نسبت به همه انسانها تأمین شود و تا زمانی که کسی امنیت دیگران را به خطر نینداخته است، نباید با سلب امنیت جامعه، حتی حرف حق را به کرسی بنشانیم.
هر سه مورد، دلیلهای روشنی از قرآن کریم و سیره پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) دارند. یکی از احادیث مهم (درباره وحدت بین شیعیان و اهل سنت) حدیث صحیح السند زیر در کتاب کافی شریف (ج2، ص: 636) است که با ترجمهای نسبتا آزاد تقدیم حضورتان میشود. پیشنهاد میکنم حتما تا آخر حدیث را ملاحظه فرمایید!
أبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَبِی أُسَامَةَ زَیْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع):
زید شحام میگوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمودند:
اقْرَأْ عَلَى مَنْ تَرَى أَنَّهُ یُطِیعُنِی مِنْهُمْ وَ یَأْخُذُ بِقَوْلِیَ السَّلَامَ
به کسانی که فکر میکنی از من اطاعت و پیروی و به سخن من عمل میکنند سلام برسان.
و أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ (ص)
و (این را هم برسان که) شما را توصیه به چند کار میکنم:
* در مقابل خطراتی که در قانون الهی است سپر و محافظی برای خودتان داشته باشید!
* نسبت به دینتان نگران و پرهیزکار باشید، نه بیمبالات!
* برای خدا تلاش کنید!
* راستگو باشید!
* امانتهایی را که به شما سپرده میشوند به صاحبانشان برگردانید!
* سجدههای طولانی داشته باشید!
* همسایگان و همراهانِ خوب و نیکویی باشید!
چرا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین پیامهایی را آورده است.
أدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَأْمُرُ بِأَدَاءِ الْخَیْطِ وَ الْمِخْیَطِ
امانت را به کسی برسانید که آن را به رسم امانت، به شما سپرده است؛ چه اینکه نیکوکار باشد یا گنهکاری که برای گناه و خطایش حد و مرزی نمیشناسد.
(به چنین اداء امانتی توصیه میکنم؛) زیرا آن کس که پیام خدا را آورده است (که درود خدا بر او و خاندانش باد) دستور میداد که حتی نخ و سوزن امانتی را نیز به صاحبانش برگردانند.
صلُوا عَشَائِرَکُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ
با خویشانتان ارتباط داشته باشید!
در تشییع جنازه آنها حاضر شوید!
از بیمارانشان عیادت کنید!
و حقوق آنها را به جا بیاورید!
فإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِیثَ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ «هَذَا جَعْفَرِیٌّ» فَیَسُرُّنِی ذَلِکَ وَ یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِیلَ «هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ»
(به این همه وصیت میکنم؛) زیرا هر گاه کسی از شما (شیعیان) نسبت به دینش نگران باشد و راست گوید و امانت را به صاحبانش برساند و (به طور کلی) اخلاق نیکو و زیبایی داشته باشد، (دیگران) میگویند: «این شخص، منسوب به امام جعفر (علیه السلام) است» و «چنین رفتارهایی نتیجه تربیت امام صادق است». بنابراین آن رفتارِ شما و این سخنِ دیگران مرا مسرور میکند و از این حادثه، شادمانی بر (قلب) من وارد میشود.
و إِذَا کَانَ عَلَى غَیْرِ ذَلِکَ دَخَلَ عَلَیَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِیلَ «هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ»
اما اگر رفتار شما به روشی غیر از آنچه گفتم باشد، سختی و ننگ آن به من میرسد؛ زیرا این بار هم دیگران میگویند «تربیت یافتگان جعفر بن محمد چنین رفتارهایی انجام میدهند».
فوَ اللَّهِ لَحَدَّثَنِی أَبِی (ع) أَنَّ الرَّجُلَ کَانَ یَکُونُ فِی الْقَبِیلَةِ مِنْ شِیعَةِ عَلِیٍّ (ع) فَیَکُونُ زَیْنَهَا؛
قسم به خدا! پدرم (امام باقر علیه السلام) به من فرمود:
اگر یک نفر از شیعه علی بن ابی طالب (علیه السلام) در یک قبیله باشد (و هیچ شیعه دیگری در آنجا نباشد)، (همچون نگین انگشتر) زینت آن قبیله خواهد بود.
آدَاهُمْ لِلْأَمَانَةِ وَ أَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ وَ أَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِیثِ
زیرا:
*امانتدارترین فرد آنجا میشود،
* بیش از همگان، حق دیگران را به جا میآورد و رعایت میکند،
* و راستگوتر از همگان میشود.
إلَیْهِ وَصَایَاهُمْ وَ وَدَائِعُهُمْ، تُسْأَلُ الْعَشِیرَةُ عَنْهُ فَتَقُولُ «مَنْ مِثْلُ فُلَانٍ إِنَّهُ لآَدَانَا لِلْأَمَانَةِ وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِیثِ».
در نتیجه:
* دیگران او را وصی و امانتدار خود قرار میدهند.
و اگر کسی از اهالی آن قبیله درباره او بپرسد، آنها (که شیعه هم نیستند) چنین پاسخ میدهند: «چه کسی مانند او است؟! همانا او امانتدارترین و راستگوترین فرد از میان ما است!».
چند نکته پایانی:
1. هر چند اسامی در درجه اول اهمیت نیستند، اما در تعاملهای اجتماعی، کاملا اثرگذارند. روشن است که واژه «وحدت» معنای مطلوب را به خوبی نمیرساند (که بتواند تکیهگاه سه ملاک مذکور باشد)؛ زیرا نه عملا میتوان به وحدت رسید و نه اکثر منادیان وحدت، کنار گذاشتن تمام اختلافات و تحقق وحدت حقیقی را میپذیرند. بنابراین ممکن است به کار بردن این واژه باعث شعارزدگی دعوت به وحدت شود. شاید واژههایی مثل «تقریب» گویاتر باشند.
2. با تأمل در سه مؤلفه مذکور (حقانیت، ظلم ستیزی و امنیت) روشن میشود که دست کم مراتبی از زندگی مسالمتآمیزِ اجتماعی در روابط میان تمام انسانها قابل دفاع است؛ اعم از شیعه و سنی و مسلمان و غیر مسلمان. بنابراین باید از «وحدت بین شیعه و سنی» گذشت و به سوی تقریب بین انسانها رفت.
3. شاید سخن اصلی حدیث مذکور، درباره تقریب و تقیه مداراتی و تحبیبی بین شیعیان و اهل سنت باشد، اما ملاکهایی که ارائه میکند، شامل روابط میان تمام انسانها میشود.
4. همه این معیارها به یک نوع و در یک سطح نیستند و با تأمل در توضیحات آنها میتوان تقدم و تأخرشان را نیز دریافت.
نشانی کانال تلگرامی:
https://telegram.me/anbaz1360
@sajjaddinparastiesaale